رها شده از قفس آزادی
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ برلب داشته باشم ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم "خدایا تو میبینی و سکوت میکنی "خدایا چه بی حساب و بی صدا می بخشی و ما... چه حسابگرانه تسبیح می گوئیم" "می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری... فکرشو کن... اگه عاشق خدا بشی چه زیبا شکل می گیری"
"خدایا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم"
ولی ...
مردم نمی بینند و فریاد می زنند"
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |